هوالحکیم
دوران مدرنیته و لیبرالیسم که آغاز شد همراه آن چند لغت نیز به دایره لغت روشنفکران اضافه شد ، البته هیچ کس به طور مطلق معتقد به آن نیست و تنها به درد شعار دادن میخورد.
آزادی بیان!!!!
آزادی بیان به عنوان یک ارزش در کنار ارزش هایی لیبرالیستی مانند دموکراسی ، حقوق بشر ، مبارزه با تروریسم و... مورد توجه بسیاری از افراد جوامع مختلف دنیا قرار گرفته است. البته حتی خود آمریکایی ها هم به این شعار اعتقادی ندارند،چرا که اگر داشتند اجازه میدادند در مورد مواردی مانند هولوکاست و صهیونیزم مطالعه ی موردی صورت بگیرد و امثال روژه گارودی را که به دنبال روشنگری بودند را به زندان نمی انداختند!!! ادامه مطلب ...
هوالحکیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿بقره 208﴾
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش به تبع شرایط درسی با خودم فکر میکردم که تعریف نقطه چیست؟ کتاب ها را زیر و رو کردم. هرچه در موردشان اندیشیدم نتوانستم تعریف مناسبی از نقطه ارائه کنم. خواستم بگویم کوچک ترین عنصر بصری یا کوچکترین عنصر مفهومی ریاضی و یا ... که دیدم نمیشود و این تعریف کامل نیست و عینیت ندارد و تعریفی تخیلی ست.
هر چه تلاش کردم نتوانستم مصداق قابل لمس و قابل درکی از نقطه ارائه کنم،به اطرافم که نگاه کردم هیچ چیز بدون بعدی را ندیدم و نتوانستم مثالی عینی برای خود بتراشم. تصمیم گرفتم که از آن رد شوم و به سراغ خط بروم و تعریفی از آن را بیایم. در کتب مربوطه نوشته شده بود که خط از حرکت نقطه در یک جهت معین حاصل میشود!!! اما وقتی تعریفی کامل از نقطه وجود ندارد پس چگونه میتوان از آن به خط رسید؟ در واقع نقطه وجود خارجی و عینی ندارد پس چطور میتوان چیزی را که وجود ندارد را در جهتی معین حرکت داد تا خط حاصل شود؟ به هر حال اینبار هم تعریف خط را کامل نیافتم و نتوانستم بپذیرم که از حرکت یک عنصر صفر بعدی در جهتی معین میتوان به عنصری یک بعدی مانند خط رسید. کما اینکه برای خط نیز مانند نقطه نمیتوان تعریفی مادی و عینی ارائه کرد ، چرا که در طبیعت مادی خط وجود ندارد،همانگونه که نقطه وجود ندارد! نقطه صفر بعدی ست و عنصر صفر بعدی قابل دید نیست. خط یک بعدی ست و هیچ چیزی در این جهان یک بعدی نیست.
هنگامی که موسی (ع) از کوه طور به همراه الواح تورات بازگشت و ذلت قوم خود را در پرستش گوساله سامری دید،خطاب به هارون(ع) فرمود: تو چه میکردی و چرا اجازه دادی که آنان گوساله پرستی کنند؟ هارون فرمود:ای فرزند مادرم آنان حتی میخواستند که من را بکشند و من سکوت کردم که از تفرقه میان قوم جلوگیری کنم.
و علی(ع) 25 سال سکوت کرد که مانع تفرقه ی میان امت شود....حال میفهمیم که چرا پیامبر(ص) فرمود: علی(ع) برای من مانند هارون است برای موسی....
به راستی اگر ما شیعه ی علی هستیم چرا مانند او به دنبال ممانعت از تفرقه و ایجاد وحدت و اتحاد نیستیم؟
اگر کمی چشمانمان را باز کنیم و به کنکاش و بررسی مشکلات جهان اسلام بپردازیم عامل بسیاری از مشکلات را عدم وحدت بین مسلمانان در می یابیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در دو بخش قبلی به 5 موضوع پیرامون خلیفه ی دوم صدر اسلام پرداختیم ،در بخش قبلی روشن شد که عمر بن خطاب چگونه به قدرت رسیده و چه کسانی از قدرت گرفتن او ناراضی بودند و نیز دریافتیم که وی از نظر خلق و خوی و شخصیت چگونه بوده است.
در این بخش از مقاله ان شاالله به 3 موضوع دیگر خواهیم پرداخت که یکی از آنها حمله عمر و دار و دسته اش به خانه ی علی(ع) و زهرا(س) است برای دستگیری علی بن ابی طالب و بیعت اجباری گرفتن از او...
در مورد بیعت اجباری مطالبی در بخش قبلی ذکر شد. ادامه مطلب ...
بسم الله الرحمن الرحیم
در بخش اول مقاله به بررسی سه موضوع پیرامون خلیفه ی دوم اهل سنت یعنی عمر بن خطاب پرداختیم،آن سه مورد عبارت بود از : نسب شناسی و تولد وی ، نوع اسلام آوردن وی و کودتای وی علیه خلیفه ی اول به خاطر رسیدن به قدرت.
در این بخش به سه موضوع دیگر پیرامون زندگی ایشان میپردازیم،امید است که مورد استفاده مسلمین جهان قرار گیرد و روشنگر راه اهل ایمان باشد.
در کارنامه درخشان اصلاحطلبان ایران همه نوع شاهکاری دیده میشود،از توطئه برای کودتای مخملی و اقدام جهت براندازی نظام گرفته تا سعی در کنترل رهبری با لوایح دو قلو و توهین به مقدسات و ......
یکی از این شاهکار ها که در اواخر ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داده،تعریف و تمجید از رژیم کودک کش صهیونیستی ست، البته جای تعجب نیست که اسرائیلی که به جنایاتش معروف گشته این چنین دل از برخی اصلاحیون برده باشد.
سال 1383 که لهستان با اعزام تیم های تخصصی به اوکراین زمینه های انقلاب نارنجی را فراهم کرده بود،رامین جهانبگلو که در مطلب روشنفکران ماسون زده بدان پرداختیم،از سوی صندوق آلمانی مارشال (که مسئولیت مهیا کردن شرایط انقلاب رنگی در ایران را بر عهده داشت و در سال 88 آن را آزمایش کرد) به ورشو اعزام شد و با الکساندر کواشیفنسکی ؛ رئیس جمهور لهستان و یرژی بوژک ؛ نخست وزیر این کشور دیدار کرد.
به نام خداوندی که یک علی داشت و آن را هم امام ما قرار داد...
در این قسمت از راز های قرآن میخواهیم به یکی دیگر از راز های قرآن اشاره کنیم، ناگفته ای که چون خیلی ها نشنیده اند آن را ، ره افسانه زدند.
نام این بخش را میگذارم : قرآن بدون ولایت علی ، موجب گمراهی ست.
موضوع امامت در قرآن مبحثی وسیع و گسترده است،اما شاید بسیاری از کسانی که به دنبال اشاره های غیر مستقیم قرآن به مبحث امامت میگردند از برخی از این اشارات غافل شوند.
سوره ی اعراف از آیه 103 به بعد داستان حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل را بیان میکند که بیان آن در این مقاله ممکن نیست(برای اطلاعات بیشتر در مورد این داستان ،آیات 103 به بعد سوره اعراف را بخوانید یا سخنرانی عبرت های بنی اسرائیل استاد علی اکبر رائفی پور را دانلود کرده و گوش دهید)
ادامه مطلب ...هنگامی که نوح کشتی را ساخت ،خدا به او دستور داد تا به زبان سریانی همه حیوانات را ندا دهد،با ندای نوح نبی(ع) همه گرد آمدند و آن حضرت از هر حیوانی جز موش و گربه ،یک جفت به صورت نر و ماده به کشتی آورد. هنگامی که حیوانات از سرگین چارپایان به نوح شکایت کردند،حضرت خوک را خواست و دست بر پیشانی آن حیوان کشید که به ناگاه عطسه ای نمود و یک جفت موش از بینی خوک افتاد و از آن دو موش های بسیاری پدید آمدند،به گونه ای که پس از مدتی حیوانات از شمار بسیار آنان به پیامبر خدا شکایت کردند. آن حضرت برای رفع مشکل شیر را خواست و با دست کشیدن بر پیشانی اش یک جفت گربه از بینی شیر افتاد و با خوردن فزونی موش ها تعادل و توازن در کشتی پدید آمد(مجمع البیان هود 36)
وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا
مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن
تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿هود 38﴾
و
[نوح] کشتى را مىساخت و هر بار که اشرافى از قومش بر او مىگذشتند او را
مسخره مىکردند مىگفت اگر ما را مسخره مىکنید ما [نیز] شما را همان گونه
که مسخره مىکنید مسخره خواهیم کرد.