حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

کدام آزادی بیان؟

هوالحکیم

دوران مدرنیته و لیبرالیسم که آغاز شد همراه آن چند لغت نیز به دایره لغت روشنفکران اضافه شد ، البته هیچ کس به طور مطلق معتقد به آن نیست و تنها به درد شعار دادن میخورد.


آزادی بیان!!!!


آزادی بیان به عنوان یک ارزش در کنار ارزش هایی لیبرالیستی مانند دموکراسی ، حقوق بشر ، مبارزه با تروریسم و... مورد توجه بسیاری از افراد جوامع مختلف دنیا قرار گرفته است. البته حتی خود آمریکایی ها هم به این شعار اعتقادی ندارند،چرا که اگر داشتند اجازه میدادند در مورد مواردی مانند هولوکاست و صهیونیزم مطالعه ی موردی صورت بگیرد و امثال روژه گارودی را که به دنبال روشنگری بودند را به زندان نمی انداختند!!!

بگذارید راحت بگویم که اصلا محال است کشوری آزادی بیان مطلق را به شهروندان خود و دیگر جوامع بدهد. البته همانطور که میدانید میشود از این مقوله استفاده سیاسی هم کرد و کشوری مانند ایران را با آن تحت فشار قرار داد.

کشوری که مدعی اسلام ناب است را متهم به نبود آزادی بیان به طور کامل میکنند،البته بی راه هم نمیگویند چرا که در هیچ کشوری از کشور های جهان آزادی بیان به طور مطلق وجود ندارد و وجود نخواهد داشت حتی در خود آمریکا، که اگر وجود داشت آن برخورد با معترضان موسوم به جنبش وال استریت صورت نمیگرفت


اصولا آزادی بیان تبدیل به یک دستاویز برای رسیدن به اهداف سیاسی ست و بس. البته در اسلام (ناب) به شرط عدم توهین این موضوع کاملا در نظر گرفته شده است.


شهید مطهری در زمان حیات خویش با مارکیسیت ها مناظره زنده برگزار میکرد آن هم جلوی چشمان دانشجو ها. اجازه میداد آنان از اول تا آخر اسلام را زیر سوال ببرند و سپس خود به رد مطالب آنان میپرداخت و پیروز مناظره نیز خودش بود.

متاسفانه آن طور که باید در کشور ما این مسئله مورد توجه قرار نگرفته،وقتی کسی با استدلال و منطق و به دور از توهین و بی ادبی موضوعی مانند خلافت ائمه را زیر سوال میبرد(مقاله روزنامه بهار) به جای آنکه علماء و صاحب نظران و محققان بیایند و بنشینند و به شبهاتش پاسخی محکم بدهند و آن مطلب را با استفاده از قرآن و روایت و عقل رد کنند، ابتدا روزنامه را توقیف میکنند،سپس مقاله نویس را احضار میکنند و در آخر هم دو،سه مقاله در رد آن منتشر میشود!!!

آیا این منطق اسلام است؟ کجای دین ، شریعت و روایت گفته شده با مخالفان عقیده این طور رفتار شود؟؟ توقیف روزنامه؟؟ شهید مطهری هم جای ما بود همین کار را میکرد؟؟؟


این تنها یک مورد است ، برای مثال چرا کتبی مانند کتب اثبات فرازمینان و کتب دینی اهل سنت سانسور میشود؟ چرا سایت هایی با این موضوعات فیلترند؟؟ آیا رد آنان به وسیله منطق شیعه،منطق اسلام اینقدر سخت است که برای راحتی از آن سانسور شوند؟


میبینید آزادی بیان حتی در کشور ما که نزدیک ترین اسلام به اسلام ناب را داراست به طور درست محقق نشده و البته این جای تاسف دارد. البته دل را نمیتوان در گروی غربی ها گذاشت چرا که آنان هم در مواردی که بر خلاف منافع یهود باشد این حق را از همه سلب میکنند.


پایان/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد