یکی از ویژگی های بارز و مشهود جنبش ارتجاعی سفیانی ، جنگ ها و کشتار های وحشیانه ای ست که بس از خروجش صورت میدهد.
این کشتار ها و جنایات تنها از سنگدلانی بر می آید که نمونه ی عینی شان همان تروریست های سوری هستند. اما آنطور که در روایات آمده گویا سفیانی هزاران برابر شقی قلب تر و وحشی تر این تروریست ها است.
البته این موضوع نیز قابل بررسی ست که شاید سفیانی همین سلفی ها باشند یا شاید از دل همین جریان تکفیری سرانجام سفیانی سر در بیاورد والله اعلم
اما موضوع منحصر به فرد و جالبی که قصد داریم در این مطلب به آن اشاره کنیم ، قضیه ی بیعت سفیانی با حضرت قائم(عج میباشد که در نوع خود جالب است.
جنایات سفیانی
در روایات آمده که وی پس از فتنح 5 شهر دمشق-فلسطین-اردن-حمص و قنسرین،لشگر های بزرگی به اطراف میفرستد. اکثر آنان به بغداد و کوفه میروند و قتل و غارت بسیاری انجام میدهند. سفیانی دو لشگر،یکی به سمت و شام و یکیبه سمت مدینه میفرستد.
لشگر عازم به مدینه ؛ چون به مدینه میرسد 3 روز قتل و عام میکند و خرابی و زیانی به بار می آورد و بعد از آن به سمت مکه روانه میشوند ولی به مکه نمیرسند و در بین راه در زمین بیداء به امر خداوند فرو میروند.این لشگر که حدود 300 هزار نفرند تنها 2 نفرشان زنده میمانند یکی از آنان به امر خداوند به سمت مهدی(عج) میرود و بشارت نابودی لشگر دشمن را میدهد و دیگری به سمت سفیانی میرود تا خبر این واقعه را به او نیز بدهد. چون سفیانی این خبر را میشنود با لشگرش به سمت کوفه حرکت میکند و در آن جا خرابی فراوانی وارد میسازد و چون حضرت قائم(عج) به کوفه میرسد،سفیانی فرار میکند و به شام بر میگردد.لشگری دیگری که به سمت شام عازم بودند در بین راه به سپاه پولادین مهدی(عج) برخورد کرده و نابود شدند. (کفایة الموحدین ج3 ص402 – منتهی الامال فصل 7)
طبق نقل های روایی سفیانی با سپاه یمانی و هاشمی نیز درگیری خواهد داشت که در آن نبرد ها سپاه حق پیروز میشود.(ملاحم ابن طاووس ص77 – عقد الدرر ص128)
در روایات آمده سفیانی ندا میدهد که هرکس یک نفر از محبان و شیعیان علی بن ابی طالب(ع) را تحویل دهد او را هزاران درهم میدهم.پس فتنه او کار ساز شده و همسایه به خاطر مال دنیا همسایه اش را لو میدهد که فلانی محب و شیعه علی(ع) است.(مهدی موعود-ترجمه جلد 13 بحار ص 989)
حضرت علی(ع) در مورد جنایات سفیانی میفرماید: وای بر کوفه! سفیانی حریم شما کوفیان را غاصبانه مالک میشود و کودکانتان را بی رحمانه سر میبرد و به زنانتان بی شرمانه اهانت میکند. عمر او طولانی و شرارتش بسیار و جنگجویان او بسان شیر،درنده و بی باک اند. آگاه باشید که سفیانی 3 بار به بصره یورش میبرد و عزیزان آن سرزمین را ذلیل میکند و زنان بصره را به اسارت میبرد. این فتنه یک سال ادامه خواهد داشت.
امیرالمومنین(ع) در ادامه میفرمایند: سفیانی 60 هزار نفر را به خاک و خون میکشد و هر کس نامش محمد، علی،حسن، حسین ،فاطمه،جعفر،موسی ، زینب،خدیجه و رقیه باشد بیرحمانه میکشد.
سفیانی دستور به زنا میدهد و سربازانش شکم های زنان را میشکافند و کودکان را بیرون میکشند. اینجاست که فرشتگان پریشان حال میشوند و خداوند فرمان ظهور حجت را که از نسل من است ، میدهد. بی درنگ خبر ظهور حجت در سرتاسر گیتی پخش میشود. (الزام الناصب ص180 – امام مهدی از ولادت تا ظهور،باب جنبش ارتجاعی سفیانی)
از دیگر نمونه های جنایت هایی که از سفیانی سر میزند این است که :
سفیانی آنقدر پلید است که کنیزی که از او بچه دار شده را زنده به گور میکند(اثباة الهداه ج7 ص397 – بحار ج52 ص213)
سفیانی حتی به دانشمندان و اهل فضل هم رحم نمیکند(نسخه خطی ابن حماد ص76)
در خصوص جنایات سفیانی پلید روایات بسیار است اما ما به همین مقدار کفایت میکنیم و به مسائلی مهم تر از جمله بیعت وی با حضرت حجت(عج) میپردازیم؛
بیعت سفیانی با امام مهدی(عج)
نقل شده که سفیانی با دریافت گزارش خروج مهدی(عج) و آمدن اصلاح گر بزرگ خود را آماده دیدار با وی میکند و طبق روایتی از امام محمد باقر(ع) میگوید: عمو زاده ام را نزد من بیاورید.پس از رویارویی این دو،گفتگویی میانشان انجام میشود و نتیجه اش بیعت سفیانی با منجی بر حق امت اسلام،حضرت قائم(عج) میشود.
سفیانی پس از بیعت به سمت سپاه خویش بازمیگردد و میگوید: تسلیم منطق پولادین مهدی(عج) شدم. سران سپاه ،او را سرزنش میکنند و سر انجام او بیعت را میشکند و برای مبارزه با حق آماده میشود. سر انجام سپاه وی در یک نبرد خونین و طولانی نابود میشود.(بحار ج52 ص388)
در مورد نحوه هلاکت شخص سفیانی نیز روایاتی وجود دارد که در بخش های بعدی بدان اشاره میکنیم.
مذاکره مهدی(عج) و سفیانی قبل از شروع جنگ نشان از اوج بخشندگی و لطف امام غایب دارد. مهربانی و جلوگیری از ریختن خونی که تاریخ تنها یک نمونه برای آن میشناسد آن هم امیرالمومنین علی(ع) است،زمانی که طلحه و زبیر و جناب عایشه به بهانه انتقام خون جناب عثمان دست به شورش علیه حکومت امیر مومنان علی(ع) میزنند و علی(ع) ابتدا با فرستادن سفیران خود آنان را به حل موضوع با صحبت و مذاکره دعوت میکند تا شاید مانع کشت و کشتار و جنگ میان مسلمین شود اما آنان نپذیرفتند و در مقابل حق ایستادگی کردند و حاضر به تسلیم شدن در برابر امام امت نشدند.
پایان بخش سوم/