حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

راز های قرآن – بخش سوم

به نام خداوندی که یک علی داشت و آن را هم امام ما قرار داد...

در این قسمت از راز های قرآن میخواهیم به یکی دیگر از راز های قرآن اشاره کنیم، ناگفته ای که چون خیلی ها نشنیده اند آن را ، ره افسانه زدند.

نام این بخش را میگذارم : قرآن بدون ولایت علی ، موجب گمراهی ست.


موضوع امامت در قرآن مبحثی وسیع و گسترده است،اما شاید بسیاری از کسانی که به دنبال اشاره های غیر مستقیم قرآن به مبحث امامت میگردند از برخی از این اشارات غافل شوند.

سوره ی اعراف از آیه 103 به بعد داستان حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل را بیان میکند که بیان آن در این مقاله ممکن نیست(برای اطلاعات بیشتر در مورد این داستان ،آیات 103 به بعد سوره اعراف را بخوانید یا سخنرانی عبرت های بنی اسرائیل استاد علی اکبر رائفی پور را دانلود کرده و گوش دهید)

آیه ی 142 سوره ی  اعراف اشاره دارد به این که خداوند موسی(ع) را به کوه طور فراخواند تا 30 شب عبادت کند و خداوند تورات را بر او نازل کند،موسی(ع) برادرش هارون(ع) خلیفه و جانشین پس از خود قرار داد و سرپرستی قوم را به او واگذار کرد و او را سفارش کرد که امور قوم را اصلاح کند و به کوه طور رفت.


وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ ﴿اعراف 142﴾
و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى  به برادرش هارون گفت در میان قوم من جانشینم باش و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروى مکن.


وقتی حضرت موسی(ع) پیامبر عظیم الشأن خداوند به کوه طور رفت تا 30 روز را در آنجا به عبادت بگذراند و به همراه تورات به سوی قوم خویش بازگردد،اتفاقاتی چند افتاد که ارتباطی به موضوع ما ندارد...نکته ای که در آیه ی مذکور بدان اشاره شده و حائز اهمیت است این است که خداوند به موسی(ع) وحی کرد که 10 روز دیگر باید در کوه بمانی و عبادت کنی تا تورات را نازل کنیم.

در طی 30 روز اول قوم موسی(ع) منتظر حضرت ماندند ولی تا دیدند که دیر کرده و 30 روزش بیشتر شده،فریب نیرنگ و فتنه ی سامری را خوردند و گوساله ای را که سامری با طلا های قوم ساخته بود را به پرستش گرفتند،گوساله ای که می دیدند نه سخن میگوید و نه عقل و شعوری دارد.



وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ یُکَلِّمُهُمْ وَلاَ یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَالِمِینَ ﴿اعراف 148﴾
و قوم موسى پس از [عزیمت] او از زیورهاى خود مجسمه گوساله‏اى براى خود ساختند که صداى گاو داشت آیا ندیدند که آن [گوساله] با ایشان سخن نمى‏گوید و راهى بدانها نمى‏نماید آن را [به پرستش] گرفتند و ستمکار بودند.

زمانی که موسی(ع) به همراه الواح تورات آمد و دید که قومش با چه ذلتی به پرستش گوساله ی سامری روی آورده اند،خشمگین شد و الوح تورات را بر زمین کوبید(!) و هارون(ع) را بازخواست کرد:



وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿اعراف 150﴾

و چون موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینى براى من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید و الواح را افکند و [موى یا ریش] برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. [هارون ] گفت اى فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن‏شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده .


موسی(ع) پس از مشاهده ی این منظره که قومش یکتا پرستی را کنار گذاشتند و هارون را کنار زدند و به گوساله پرستی روی آوردند ، الواحی را که تورات نازله از سوی خداوند بر روی آن درج شده بود را بر زمین کوبید !!! آیا موسی(ع) گناه مرتکب شد؟ چرا موسی(ع) تورات و کلام خداوند را بر زمین کوبید؟


برای پاسخ به این سوالات باید مطلب دیگری را بررسی کنیم:


امیرالمومنین علی(ع) پس از به خلافت رسیدن در کوفه جنگ های تحمیلی و داخلی بسیاری را تجربه کردند،جنگ صفین یکی از مهم ترین آنها بود که فتنه ی حکمیت در آن رخ داد. این جنگ که بین امیرالمومنین علی(ع) و معاویة بن ابوسفیان درگرفته بود با پیروزی حتمی امیرالمومنین در حال پیگیری بود که فتنه ی حکمیت عمروعاص آن را تبدیل به شکست بزرگ مسلمانان کرد. 10 ضربه شمشیر تا هلاکت سپاه معاویه و سرنگونی حکومت شامیان مانده بود،به طوری که معاویه آماده فرار شده بود؛ عمروعاص نیرنگی اندیشید و گفت: باید قرآن ها را بر سر نیزه ها کنیم و آنان را نشان سپاه علی(ع) دهیم و بگوییم که بیایید قرآن بین ما و شما حکم کند.

این کار امویان سپاه علی(ع) که در حال پیروزی بودند را سخت متزلزل کرد،به طوری که عده ای از جنگیدن دست برداشتند و پیشنهاد امویان را پذیرفتند،علی بن ابی طالب خطاب به سپاه خویش فرمود: بجنگید و فریب نخورید چرا که تا پیش از این جنگ من آنان را دعوت به قرآن کردم اما آنان نپذیرفتند،حال که در حال شکست خوردن هستند،میخواهند فتنه کنند،بجنگید که قرآن ناطق منم،شمشیر بزنید به قرآن های روی نیزه ها، این ها مشتی جوهر بین دو جلد اند،قرآن ناطق منم ، فریب نخورید.

سپاه علی(ع) بازایستادند و گفتند: یا علی...چه حرفها میزنی؟ با قرآن بجنگیم؟ تا پیش از این تو را انسان خوبی میپنداشتیم اما حال تو را شناختیم...بگویید: مالک برگردد. علی(ع) که دیدند چاره ای نیست فرمان بازگشت را به مالک اشتر پیغام دادند،مالک پیغام داد: که اندکی فرصت دهید..تا شکست دشمن چیزی نمانده... سپاهیان مخالف علی(ع) گفتند: بگویید برگردد وگرنه تو را میکشیم همانگونه که عثمان را کشتیم. علی(ع) نیز به مالک پیغام دادند: اگر میخواهی علی را زنده ببینی بازگرد.( سیری در سیره ائمه اطهار ص 22 تا 49 - الامامه و السیاسه, ج 1 ص 147 - تاریخ یعقوبی ج 2 ص 88 - فروغ ولایت، ص 641 تا 644 - وقعه صفین، ص 489 تا 490 - تاریخ طبری، ج 3، ص 38 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی حدید، ج 2 - مروج الذهب، ج 2، ص 48 )


علی(ع) دستور به شمشیر زدن به قرآن دادند...همانگونه که موسی(ع) الواح تورات را بر زمین کوبیدند...چرا؟؟؟

موسی(ع) به این دلیل الواح تورات را بر زمین کوبیدند که به قوم خود بفهماند ؛ تورات بدون ولایت هارون(ع) ارزشی ندارد و موجب گمراهی تان میشود.

و دیدیم که همانگونه که موسی(ع) میفرمود کسانی که ولایت هارون(ع) را پس زدند نسل های بعدشان به کابالا و صهیونیزم گرفتار شدند و گمراه گشتند.

----

علی(ع) نیز به این دلیل فرمود: بر این قرآن ها شمشیر بزنید که به امت رسول الله بفهماند، قرآن بدون ولایت علی(ع) ارزشی ندارد و سبب گمراهی امت میشود.

ودیدیم و دیدید که همانگونه که امیرالمومنین فرمودند: امت اسلامی گمراه شدند و اکنون 1 میلیارد و 300 میلیون مسلمان ولایت علی را پس زدند و گرفتار تفکرات انحرافی مانند وهابیت و سلفی گری شدند.

آری قرآن بدون ولایت علی(ع) و ائمه معصومین(ع) که علم تاویل دارند ،تنها موجب گمراهی میشود. اگر آن یک میلیارد و خرده ای ولایت علی را داشتند اکنون این همه تفسیر و تحلیل مختلف از قرآن نداشتیم،اکنون 1 میلیارد و 300 میلیون مسلمان متفاوت از شیعیان وضو نمیگرفتند و اکنون امت اسلامی این همه ضعف و مشکل نداشت.


قرآن به تمام سوالاتمان پاسخ گفته،کافی ست در آن تفکر کنیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
MojtabaMax سه‌شنبه 3 تیر 1393 ساعت 18:45 http://truth99.blogsky.com

rtgyfgh

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد