حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

صهیونیزم،ستون خیمه ی سیاسی امریکا

یکی از عمده مشکلات سیاسی کشور ما،نداشتن شناخت درباره امریکا و غرب است. سیاسیون ما ، حالا اگر نگوییم همه شان،میشود گفت اکثرشان شناخت کافی نسبت به امریکا را ندارند، بله شناختی ندارند،چون میبینیم که چگونه مواضع خود را بیان میکنند و حرفهایی میزنند که انسان را ناامید میکنند.

برای شناخت بیشتر کشوری که ادعا میشه قراره دیگه از این به بعد دشمنی ها رو کنار بذاره و حقوق ایران رو محترم بشماره و دیگه ایران هراسی نکنه ، باید ساختار و سیستم سیاسی اش رو بررسی و آنالیز کرد....سیستم سیاسی ایران که مشخص هست،سیستم سیاسی ایران بر پایه ولایت فقیه و مواضع فقهی ست و تصمیمات سیاسی اون رو رئیس جمهور با نظارت رهبری ، و در پاره ای از موارد با فرمان مستقیم رهبری و با هماهنگی رئیس جمهور گرفته و عنوان میشه.
در امریکا ظاهر قضیه این ست که سرمایه داران،تجار و صاحبان شرکت ها و موسسه های بزرگ مالی و اقتصادی - جنگ سالاران یعنی نظامیان و شرکای اقتصادی آنان - سیاستمداران و مقامات دولتی که معمولا طی دهه های متوالی پست های سیاسی و مسئولیت های اجرایی آن کشور را در اختیار دارند ، تصمیمات سیاسی رو در امریکا میگیرند اما پشت پرده را اگر با دقت و ریز بینی بنگریم حقایق دیگری آشکار میشوند.
واقعیت امر اینه که در امریکا 3 گروه هستند که امریکا رو میچرخونند.

1- یهودیان صهیونیست 2- نومحافظه کاران و 3- مسیحیان صهیونیست

برای شناخت و اطلاعات بیشتر در مورد این سه گروه باید مطالعات فراوانی صورت بگیرد اما اجمال مطلب رو اینجا میذارم.

 

یهودیان صهیونیست


در باره نقش یهود و یهودیان صهیونیست در عرصه سیاسی و به خصوص اقتصادی و رسانه ای آمریکا بسیار شنیده ایم،از جمله اینکه بانک های جهان تحت نظر یهود و در اختیار آنهاست،هالیوود و رسانه های خبری نیز در خدمت یهود و منافع اوست.میدانیم که سهام داران عمده شرکت ها و موسسه های بزرگ و چندملیتی صنعتی و تجاری امریکا را آنان تشکیل میدهند و نیز موسسه ها و بنگاه های بزرگ خبری و امپراتوری رسانه ای داخلی و بین المملی امریکا در دست آنهاست و همچنین بسیاری از سیاست مداران و مدیران و کارشناسان در دستگاه های مختلف حکومتی امریکا،از دولت گرفته تا مجلس سنا،مجلس نمایندگان و قوه قضاییه آن کشور یهودی هستند و نیز از وجود لابی های قدرتمندی همچون " آیپک " که منویات دولت اسرائیل را در امریکا تعقیب نموده و حافظ منافع رژیم صهیونیستی در لایه های نظام تصمیم گیری امریکاست،بسیار شنیده ایم اما این همه ، تنها یک جزء از ارکان قدرت فعلی امریکا را تشکیل میدهد.که میتوان آن را به دلیل خواستگاه یهودی و صهیونیستی اش،صهیونیزم یهودی نامید.


هدف راهبردی صهیونیزم یهودی ، با عنایت به نفوذ گسترده و امکانات فوق العاده اش در  امریکا ، حمایت از اسرائیل و پی گیری برنامه ها و خواسته های این رژیم در آن کشور است.در طول سال های تشکیل اسرائیل ، این جریان امریکا را واداشته است که از اسرائیل پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کند،درمجامع بین المللی از آن رژیم جانب داری کند و هر قطعنامه ای علیه اسرائیل را در سازمان ملل بی اثر سازد و در شورای امنیت وتو نماید،هم پیمانان امریکا را وادار به حمایت از اسرائیل و عقب نشینی در قبال خواسته های آن رژیم نماید.


حال خود تحلیل کنید چگونه امریکا بدون اجازه این گروه صهیونیستی خواستار مذاکره و رابطه و حل مشکل با جمهوری اسلامی ست؟؟؟ مقاله فتنه دیپلماسی را حتما مطالعه کنید.

 

نومحافظه کاران


جریان دیگری که در متن ساختار قدرت در امریکا حضور دارد اما معمولا با پیروزی حزب جمهوری خواه فعال میشود،جریان موسوم به " نومحافظه کاری" یا "راست افراطی" است که نسل جدید نومحافظه کاران از دوران حکومت ریگان به صحنه آمده و در پرونده افتخارات خود طراحی پروژه فروپاشی شوروی را دارد؛اعلامیه"قرن جدید امریکا" را تهیه کرده و بر اساس آن،طرح حمله عراق را طراحی و اجرا کرده است.


این جریان را که در شورای امنیت ملی امریکا و وزارت خانه های مهمی همچون دفاع و خارجه نفوذ داشته و بنیاد های پژوهشی امنیتی مختلفی همچون موسسه "امریکن اینترپرایز" و " هریثج " را در اختیار دارد،عناصری همچون دیک چنی،دونالد رامسفلد،پل ولفو ویتز، ریچارد پرل ، لوئیز لبی ، الیوت آمبرامز ، جان بولتن،کاندولیزارایس و نظریه پردازانی همچون فوکویاما،ساموئل هانگتینگتون و الوین تافلر نمایندگی میکنند.

اینان که امریکا را قدرت برتر جهان میدانند و تنها فرهنگی امریکایی را اصیل میشناسند،لیبرال دموکراسی موجود در آمریکا را الگوی نهایی و پایانی سعادت بشر میدانند،تلاش میکنند جهان را در قبضه قدرت امریکا در آورندو برای پیشبرد سیاست های جنگ طلبانه خود و به یک جانبه گرایی و اقدام نظامی پیش دستانه،مبادرت میکنند. این گروه نیز همچون صهیونیست های یهودی،حمایت از رژیم جنایتکار اسرائیل را اصل دانسته و برای حفاظت از این فرزند نامشروع و نحس ایده خاورمیانه بزرگ را با مرکزیت اسرائیل طرح و تعقیب میکنند.

 

مسیحیان صهیونیست


جریان صهیونیزم مسیحی را گروهی از کشیشان بنیاد گرای پروتستان امریکایی رهبری میکنند. این جریان مذهبی که دارای گرایش های تند سیاسی هستند،طی یک قرن گذشته به ظهور رسیده اند و تا پیش از جنگ جهانی دوم،از آنجا که به تشکیل حکومت دینی در امریکا بر اصول و بنیاد های انجیل دعوت میکردند،به مسیحیان بنیادگرا معروف شدند و پس از جنگ جهانی دوم،خود را مبلغان انجیل یا همان ایونجیلیست معرفی کردند و با توجه به زمینه گسترده اجتماعی پروتستانتیزم در جامعه امریکایی و نیز بنیاد های فرهنگی و تمدنی آن جامعه که بر آموزه های پیوریتنهای(فوندامنتالیمت) مسیحی مهاجر از اروپا که خود از سائقه های قوی یهودی و توراتی برخوردار بودند،استوار است،توانستند با اتکا به وسایل ارتباط جمعی و ظرفیت فوق العاده رسانه ای امریکا ،افکار عمومی جامعه امریکا را تحت تاثیر قرار دهند و هم اینک قدرتمند ترین جریان و تشکیلات مذهبی-سیاسی در امریکا به حساب میآیند.


این جریان راست مسیحی با عناوینی دیگری همچون " مسیحیان دوباره تولد یافته" نیز شناخته میشوند و از آنجا که معتقد به ظهور دوباره مسیح بعد از هر هزار سال میباشند،به مسیحیان هزاره گرا نیز معروفند و از آن رو که معتقدند برای ظهور دوباره مسیح(ع) باید چندخواسته یا مشیت او را عملی کنند به عنوان مکتب"خواسته های مسیح" نیز شهرت یافته اند.


از چهره های شاخص جریان صهیونیزم مسیحی میتوان کشیش هال لیندسی،جری فال ول؛پت رابرتسون و گیلزفریز را نام برد که همگی جزء عناصر مطرح و رهبران کلیسای انجیلی بوده و با در اختیار داشتن شبکه های متعدد تلوزیونی ،نوعی کلیسای تلوزیونی را در امریکا به راه انداخته اند که گفته میشود بیش از 20 میلیون خانواده امریکایی را تحت پوشش رسانه ای خود دارد. جرج دبلیو بوش نیز از معتقدان به این مکتب است؛ وی میگوید: در سن 40 سالگی در حالی که فردی ولگرد و لاابالی و معتاد به الکل بوده ، توسط یکی از همین کشیشان هدایت یافته و به کیش مسیحیان دوباره تولد یافته در آمده است.


اینان نیز همچون نومحافظه کاران ،به اسرائیل و صهیونیزم سخت پای بندند و بیش از صهیونیست های یهودی مقیم اسرائیل و امریکا ،بدان گرایش و تعصب دارندو قوم یهود را تنها قوم برگزیده خدا میدانند. البته برخی میگویند که طبق برخی اعتقادات که ریشه در انجیل تحریفی نیز دارد،آنان معتقدند که باید برای ظهور مسیح ، تمام یهودیان ابتدا متمرکز بشوند در بیت المقدس و سپس تمامی آنها یا حد اقل دو سوم آنها در جنگ با مسلمانان کشته شوند،تا سرانجام مسیح ظهور کند و بساط شر را که همان یهودیان و مسلمانان اند، برچیند.

در پرتو این تحلیل از ساختار قدرت در امریکا،میتوان گفت سیاست خارجی امریکا از لحاظ ایدئولوژیک و نظری تحت تاثیر صهیونیزم مسیحی،از نظر عملی و اجرایی توسط نو محافظه کاران و از حیث مالی و رسانه ای توسط صهیونیست های یهودی حمایت میشوند و رفتار دولت فعلی امریکا به رهبری باراک اوباما،تبلور اراده این جریان سه وجهی ست.

حال بگویید آیا میتوان باور کرد که اوباما بدون هماهنگی صهیونیست ها مواضع سیاست خارجی خود را بیان میکند؟؟؟
پس میتوان نتیجه گرفت که اسرائیل و یهودیت صهیونیستی نه تنها مخالف روابط امریکا با جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه این رابطه ، منافعی نیز برای آنها دارد که یکی از آنها امنیت برای اسرائیل است.

والسلام/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد