حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

نگاهی متفاوت به داستان نوح(ع) - بخش اول

داستان نوح نبی(ع) و کشتی و طفان عظیم آن دوران،یکی از چندین داستان مورد اشاره قرآن است. بر خلاف عده ای که میپندارند قرآن را با چند بار مرور و بررسی میتوان تفسیر و تحلیل کرد،حقیر معتقدم که اگر هزار بار هم قرآن را بخوانیم میتوانیم هزار تفسیر و نکته ی جدید از آن بیاموزیم.

در این مطلب قصد داریم تحلیلی متفاوت از داستان نوح(ع) داشته باشیم،داستانی که به گفته ی خداوند در آن عبرتی بزرگ برای اهل تعقل و تفکر است.مطمئنا از مطالعه ی این مقاله پشیمان نخواهید شد.

 

إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِین ﴿شعراء ۱۲۱﴾

و در این ماجرا نشانه ی روشنی ست،اما اکثر آنان ایمان نمی آورند.

وَلَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿قمر ۱۵﴾

ما این ماجرا به عنوان نشانه‏ای در میان امتها باقی گذاردیم، آیا کسی هست که پند گیرد.


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ وَإِن کُنَّا لَمُبْتَلِینَ ﴿ مومنون ۳۰﴾

در این ماجرا آیات و نشانه‏هائی برای صاحبان عقل و اندیشه است و ما مسلما همگان را آزمایش می‏کنیم.


میدانیم که شیخ الانبیاء نوح(ع) از پیامبران بزرگ الهی ست و مدت 950 سال میان مردم به رسالت پرداخت.


روایت است که نوح در مدت عمر طولانی خود ،خانه ای برای زندگی نساخت و چنین بود که هرگاه صبح میشد میگفت: تا شب زنده نخواهم ماند و چون شب میگشت میگفت: شب را به صبح نخواهم رساند.(ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج1 ص374)

داستان نوح سراسر عبرت و شگفتی ست،خصوصا برای شیعیان و منتظرین مهدی موعود(عج).

خداوند در قرآن کریم داستان نوح(ع) را نسبتا مفصل بیان نموده و از آن جایی که خداوند در اغلب آیات مصحف شریف راز و رمزی را پنهان داشته،در این ماجرا نیز کد هایی برای اهل تفکر قرار داده،باشد که پند گیرند.

قدم به قدم با آیات پیش میرویم و در لابه لای آیات تفسیر و تحلیل مورد نظر را ارائه خواهیم کرد.

 

لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿اعراف ۵۹﴾

همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم پس گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست من از عذاب روزى بزرگ بر شما بیمناکم.

 

فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ﴿هود ۲۷﴾

اشراف کافر قومش (در پاسخ) گفتند ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‏بینیم، و کسانی را که از تو پیروی کرده‏اند جز گروهی اراذل ساده لوح نمیبینیم، و فضیلتی برای شما نسبت به خود مشاهده نمی‏کنیم بلکه شما را دروغگو تصور می‏کنیم.

 

قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ﴿اعراف ۶۰﴾

اشراف قومش به او گفتند: ما تو را در گمراهی آشکاری می‏بینیم.

 

نکته ای که با کمی ریز بینی و دقت در آیه ی بالا مشاهده میشود،استفاده مکرر قوم نوح(ع) از فعل دیدن و افعال مشابه آن است؛

 

ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی بینیم.
کسانی را که از تو پیروی میکنند جز گروهی اراذل ساده لوح نمی بینیم.

فضیلتی برای شما نسبت به خودمان مشاهده نمیکنیم.

یلکه تو را دروغ گو تصور میکنیم.

ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم.

 

به راستی علت چیست؟چرا خداوند این گونه نقل قول کرده؟ پاسخ این سوال را باید در عصر حاضر جست. آیا در جهان امروز نیستند افرادی که تنها به چیز هایی اعتقاد دارند که میبینند؟ علت عدم ایمان اکثر اروپائیان و مردم جهان غرب به جهان آخرت و غیب چیست؟

آنها میگویند: نمی بینیم پس نیست. خدا را نمیبینیم پس نیست. جن را نمی بینیم پس نیست،بهشت،جهنم،فرشته ،آخرت ،روح، امام زمان و... چون نمیبینمشان پس وجود خارجی ندارند و حداقل این است که ممکن است که وجود نداشته باشند.

به این افراد اصطلاحا حس گرا یا امپریست میگویند،به کسانی هم که باید چیزی را تجربه کنند تا بدان ایمان آورند و معتقد شوند،اکسپری منتالیست گفته میشود.

قرآن عزیز با لحن رمز آلودی میخواهد بگوید که قوم نوح،عقلشان در چشمشان بود و به چیزی که نمیدیدند،اعتقادی نداشتند. برخلاف مومنان مسلمان که یومنون بالغیب هستند. آنان مانند بسیاری از انسان های عصر حاضر منکر خدایی نادیدنی ،قیامت و روز حساب رسی و بهشت و جهنم بودند.

 

اما این تنها ویژگی آنها نبود،آنان هیچ پیامبری را قول نداشتند،در واقع میتوان گفت: آنها اصلا رسالت و نبوت را معتقد نبودند.

 

کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿الشعراء ۱۰۵﴾

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند

 

وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿الفرقان ۳۷﴾

و قوم نوح را هنگامی که تکذیب رسولان کردند غرق نمودیم، و آنها را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم، و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختیم.


همانگونه که در آیات اشاره شده،قوم نوح تنها منکر نبوت نوح(ع) نبودند بلکه تمام پیامبران را تکذیب میکردید. فی الواقع آنها هیچ پیامبری را به نبوت معتقد نبودند.


تفسیر نمونه در این باره میگوید: قوم نوح به کلی منکر تمامی پیامبران بودند و هر آیین و مذهبی را انکار میکردندو هیچ پیامبر الهی را قبول نداشتند. (تفسیر نمونه ذیل آیه 105 شعراء)


مانند اروپائیان حاضر که پس از تجربه ی حکومت کلیسا و خشونت ها و اشتباهاتش ،نافی تمامی ادیان شدند و گفتند که دین باید تنها در کلیسا و مساجد باقی بماند و در اجتماع و حکومت وارد نشود. امروز هم که اسلام در حال قدرت گرفتن است،به هر نحوی که شده میخواهند وجه ی آن را تخریب کنند و حاضر نیستند حتی به فرامین دین مبین اسلام گوش دهند بلکه گمشده شان پیدا شود،آنان با دقرت رسانه ای خود جنجالی به پا کرده اند و همه ی حواس ها را جلب خود نموده اند و ولوله ای به را انداختند که نه خود صدای اسلام را بشنوند و نه به دیگران این اجازه را بدهند.

همان کاری که قوم نوح با او کرد؛

 

وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ﴿نوح ۷﴾

و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و تو آنها را بیامرزی انگشتان خویش را در گوشها قرار داده، و لباسهایشان را بر خود (پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند، و شدیدا استکبار کردند.

 

در بخش بعدی مقاله به استدلال های قوم نوح در رد نبوت وی و نیز اذیت و آزار هایشان میپردازیم و ان اشالله به برخی موارد دیگر نیز اشاره خواهیم کرد.


پایان بخش اول


ادامه دارد........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد