حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

نگاهی متفاوت به داستان نوح(ع) - بخش دوم

قوم نوح ،پیامبرشان را آزار فراوانی میدادند،او را تمسخر میکردند،به قصد کشت وی را میزدند،او را جن زده و دیوانه خطاب میکردند و او را تهدید به مرگ میکردند.

خوب است به چند مورد اشاره کنیم؛

 

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿القمر ۹

پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند، بنده ما (نوح) را تکذیب کرده و گفتند: او دیوانه است و مجنون.

 

مصداق این چنین سخنان همان سخنانی ست که رسانه های غربی بر علیه اسلام و مسلمانان می گویند و آنان را دیوانه،متوهم و عقب مانده و متحجر خطاب میکنند.

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿الشعراء ۱۱۷

گفت پروردگارا قوم من مرا تکذیب کردند

 

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿المومنون ۲۴

و اشراف قومش که کافر بودند گفتند این [مرد] جز بشرى چون شما نیست مى‏خواهد بر شما برترى جوید و اگر خدا مى‏خواست پیامبری بفرستد قطعا فرشتگانى مى ‏فرستاد [ما]در میان پدران نخستین خود چنین [چیزى] نشنیده‏ایم.

 

أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ یَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿ابراهیم 9﴾

آیا خبر آنها که پیش از شما بودند به شما نرسیده: قوم نوح و عاد و ثمود و آنها که پس از ایشان بودند، همانها که جز خداوند از آنان آگاه نیست، پیامبرانشان با دلائل روشن به سوی آنها آمدند، ولی آنها (از روی تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند که ما به آنچه شما مامور آن هستید کافریم، و نسبت به آنچه ما را به سوی آن میخوانید تردید داریم!

 

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿الشعراء 111﴾

گفتند آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بیارزش از تو پیروی کرده ‏اند؟!



کار شرارت قوم نوح به جایی رسید که برخی،فرزندان خود را می آوردند و بر سر راه نوح نبی(ع) مینشاندند و میگفتند: اگر بزرگ شدی مبادا از این پیر مرد دیوانه پیروی نمایی.(مجمع البیان ذیل آیه اعراف 59)

قوم نوح علیه السلام حضرت را زیر شکنجه میگرفتند و به گونه ای میزدند که سراپا غرق در خون میشد و از هوش میرفت و وی را به همان حال به خانه اش می افکندند و میرفتند(تفسیر مجمع البیان ذیل آیه اعراف 59)

 

فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ﴿هود 27﴾
بزرگانى از قومش که کفرورزیده بودند، در پاسخ او گفتند تو را جز بشرى همانند خویش نمى‏بینیم و نمى‏بینیم که جز فرومایگان ما [آن هم‏] نسنجیده، از تو پیروى کنند، و براى شما بر خویش [هیچ گونه‏] برترى نمى‏بینیم، بلکه شما را دروغگو مى‏دانیم‏.

 

قوم نوح بسیار وی را مسخره میکردند. یکی میگفت: ای نوح پیامبری جواب ندادی،نجاری پیشه کردی؟ دیگری میگفت: کشتی میسازی،بسیار خب لا اقل دریا هم بساز،چون این اطراف دریایی نیست. میگفتند و میخندیدند و میگذشتند و این موضوع سوژه خنده شان در خانه ها و محل کار آنها بود. آنها با هم میگفتند: پیرمرد را ببین آخر عمری به چه روزی افتاده حال میفهمیم که خوب کاری کردیم که به سخنانش ایمان نیاوردیم،حق با ما بود،او اصلا عقل درستی ندارد. (تفسیر نمونه ،ذیل آیه هود 36)

 

در درالمنثور ،اسحق بن بشر و ابن عساکر هر دو از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: قوم نوح آن حضرت را کتک میزدند تا از حال میرفت،پس او را در نمدی میپیچیدند و به خیال اینکه مرده در خانه اش رها میکردند ولی نوح به هوش می آمد و دوباره برای دعوت آنان به راه حق از خانه بیرون میرفت. روزی مردی با فرزندش نزد وی آمد ،در حالی که آن مرد بر عصایی تکیه داشت به پسرش رو کرد و گفت: پسرم مواظب باش که این مرد تو را فریب ندهد،پسر گفت: پدر جان عصایت را به من بسپار تا آن را با بدن این پیرمرد آشنا سازم،مرد عصا را به پسر داد و او با آن بر فرق سر نوح نبی(ع کوبید. به طوری که خون جاری شد. نوح فرمود: پروردگارا میبینی بندگانت با من چه میکنند؟ اگر محتاج آنان هستی هدایتشان کن وگرنه به من صبر و توانایی ده تا خودت بین من و آنان حکم کنی که تو بهترین حکم کنندگانی . (المیزان ذیل آیه 36 هود)

 

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ ﴿مومنون 25﴾

او فقط مردی است که مبتلا به نوعی از جنون است، باید مدتی درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیماری رهائی یابد).

 

نمونه های بالا تنها شماری از سرکشی و شرارات های قوم نوح(ع) بود،آنان به هیچ منطقی استوار نبوده و به هیچ صراطی مستقیم نبودند.

 

نوح(ع) طبق آیه صریح قرآن به مدت 950 سال در قوم خود به نبوت پرداخت و در این مدت بین 8 تا 80 نفر به وی ایمان آوردند. با این حال باز هم در این راه کوتاهی نورزید و نا امید نگشت بلکه با عظمی راسخ و دلی که از توکل بر خداوند شجاعت یافته بود به رجز خوانی برای مخالفان و مشرکان می پرداخت.


وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴ عنکبوت﴾

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ کرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالی که ظالم بودند.


وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَیَّ وَلاَ تُنظِرُونِ ﴿۷۱ یونس﴾

بخوان بر آنها سرگذشت نوح را، آن هنگام که به قوم خود گفت ای قوم من اگر موقعیت و یادآوری من نسبت به آیات الهی بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است (هر کار از دستتان ساخته است بکنید) من بر خدا توکل کرده‏ام فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید و هیچ چیز بر شما مستور نماند سپس به حیات من پایان دهید (و لحظه‏ای) مهلتم ندهید! (اما توانائی ندارید).


نوح با اینکه اطرافش انسان هایی ضعیف و قلیل بودند و جناح کفر و شرک،بسیار ثروتمند و قدرتمند بود،باز هم آنان را میگفت که شما قدرت معبودتان را روی هم بگذارید و بر ضد من به کار گیرید،مطمئنا کاری از پیش نمیبرید چرا که توکل من بر الله است.


قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿۲ نوح﴾

[نوح] گفت اى قوم من من شما را هشدار دهنده‏ اى آشکارم.


قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿۱۱۱ شعراء﴾

گفتند آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بیارزش از تو پیروی کرده ‏اند؟!


وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۹ هود﴾

ای قوم: من در برابر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمی‏طلبم، اجر من تنها بر الله است، و من آنها را که ایمان آورده‏اند (بخاطر شما) از خود طرد نمی‏کنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (و در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود) ولی شما را قوم جاهلی می‏بینم.


قوم نوح سطح تفکرشان به قدری پایین بود که ملاکشان ظاهر افراد بود،آنان به نوح به استهزاء و تمسخر میگفتند: آیا از تویی پیروی کنیم که اطرافت را افراد فقیر و تهی دست و بی ارزش گرفته اند؟ امروز نیز گروهی که خود را روشن فکر میدانند،پیروان پیامبر را مرتجع و ساده لوح و بی ارزش می پندارند.

نوح در پاسخ گفت که من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمیکنم که آنها به شرف ملاقات خدا میرسند.


نکته ای که در آیه 29 سوره هود مشهود است و کمی عجیب به نظر میرسد این است که نوح(ع) میگوید: من در برابر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمیطلبم،اجر من تنها بر الله است.

علت این گفتار نوح نبی(ع) چیست؟ علت آن است که در مقاله اصالت سود مطرح کردیم.قوم نوح اصالت را به پول و سود و منفعت داده بودند و گمان میکردند که نوح نیز مانند آنهاست. آنان میگفتند: نوح چه چیزی نصیبش میشود که حاضر شده ما را به دین خود دعوت کند و این سختی ها را تحمل کند؟ به قول امروزی ها: چه چیزی به او می ماسد؟ نکند بابت این دعوت پولی از ما میخواهد؟


نوح(ع) که از طریق وحی و علوم غیبی بر تفکر آنان آگاه بود ،این چنین گفت که من از شما اجر و پاداشی نمیخواهم ،اجر من با خداست و در نتیجه قوم کوته فکر او گمان کردند که شاید او دیوانه شده که حاضر است مفت و مجانی دین خود را گسترش دهد.

و نکته ی جالبی که در ایان آیه آمده این است که نوح(ع) به سبک و روش خودشان به آنها پاسخ میدهد؛ از دید من شما خود مردم نادانی هستید.

قوم نوح میگفتند که نوح سخنان خود را به دروغ به خدا نسبت میدهد و میگوید وحی است،او دروغ گوست. چطور ممکن است خداوند انسانی را برای ما فرستاده باشد؟


خداوند به نوح(ع) فرمود:

أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ ﴿ هود ۳۵﴾

(مشرکان) می‏گویند او (محمد) این سخنان را بدروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولی من از گناهان شما بیزارم.


فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿۲۴ مومنون﴾

و اشراف قومش که کافر بودند گفتند این [مرد] جز بشرى چون شما نیست مى‏خواهد بر شما برترى جوید و اگر خدا مى‏خواست قطعا فرشتگانى مى‏فرستاد [ما]در میان پدران نخستین خود چنین [چیزى] نشنیده‏ایم.


نوح در پاسخ میفرمود:


أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿ اعراف ۶۳﴾

آیا تعجب کردید که بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بیم دهد و تا شما پرهیزگارى کنید و باشد که مورد رحمت قرار گیرید.


وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللّهُ خَیْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿۳۱ هود﴾

من هرگز به شما نمی‏گویم خزائن الهی نزد من است و نمی‏گویم غیب می‏دانم و نمی‏گویم من فرشته‏ام و (نیز) نمی‏گویم آنها که در نظر شما خوار می‏آیند خداوند خیری به آنها نخواهد داد، خدا از دل آنها آگاهتر است (من اگر با اینحال آنها را برانم) در این صورت از ستمکاران خواهم بود.


قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۳۲ هود﴾

گفتند ای نوح: با ما جر و بحث کردی، و زیاد سخن گفتی (بس است) اکنون اگر راست می‏گوئی آنچه را بما وعده می‏دهی (از عذاب الهی) بیاور!


کفار چون منطق ندارند و حرف منطقی را نیز نمیپذیرند پیشنهاد کفایت مذاکرات را میدهند آنان چه در آن دوران و چه در عصر حاضر که به اصطلاح منطقی و روشن فکر شده اند،همان زبان نفهمی و کله خری را دارا هستند.


قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ ﴿ هود ۳۳﴾

(نوح) گفت اگر خدا اراده کند خواهد آورد و شما قدرت فرار نخواهید داشت!


نوح به آنان میگفت: اگر یقین به عذاب الهی ندارید ،احتمال آن که هست،پس شرط احتیاط آن است که در راهی که پایانش چه بسا عذاب الهی باشد قدم نگذارید.(تفسیر نمونه ذیل آیه 59 اعراف)


قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا ﴿نوح ۵﴾

[نوح] گفت پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.


فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا ﴿۶ نوح﴾

اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنها نیفزود!


وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿۷۶ انبیاء﴾

و نوح را (به یادآور) هنگامی که پیش از آنها (ابراهیم و لوط) پروردگار خود را خواند، ما دعای او را مستجاب کردیم، او و خاندانش ‍ را از اندوه بزرگ نجات دادیم.


قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ یَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا ﴿ نوح ۲۱﴾

نوح گفت پروردگارا آنان نافرمانى من کردند و کسى را پیروى نمودند که مال و فرزندش جز بر زیان وى نیفزود.


وَقَدْ أَضَلُّوا کَثِیرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا ضَلَالًا ﴿ نوح ۲۴﴾

و آنها گروه بسیاری را گمراه کردند خداوندا! ظالمان را جز ضلالت میفزا!


وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ ﴿۳۶ هود﴾

به نوح وحی شد که جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده‏اند دیگر هیچکس از قوم تو ایمان نخواهد آورد بنابراین از کارهائی که می‏کنند غمگین مباش.


وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿۳۷ هود﴾

و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما کشتی بساز و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن که آنها غرق شدنی هستند.


وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا ﴿۲۶ نوح﴾

«نوح» گفت: پروردگارا! روی زمین احدی از کافران را زنده مگذار.



احمد بن محمّد بن عیسى به واسطه یکى از رجال خود از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «نوح‏ علیه السّلام از پروردگار خود درخواست کرد که بر قومش عذاب فرو فرستد، و خداوند به او وحى فرمود که دانه خرمائى را در زمین بکارد و چون آن دانه رشد کرد و بارور شد و نوح‏ از آن خورد آنگاه قوم او را هلاک سازد و براى‏شان عذاب فرو فرستد پس آن دانه را کاشت و اصحاب خود را از آن ماجرا آگاه ساخت،

هنگامى که آن دانه درخت شد و رشد کرد و میوه داد و نوح از آن برچید و خورد و به اصحاب خود نیز خورانید، آنان به او گفتند: اى پیامبر خدا اینک وعده‏اى را که به ما داده بودى وفا کن، نوح پروردگار خویش را خواند و انجام وعده‏اى را که خداوند به او داده بود درخواست کرد، خداوند به او وحى کرد براى بار دوم عمل کاشتن را تکرار کند تا هنگامى که نخل رسید و میوه داد و نوح از آن خورد آن وقت بر ایشان عذاب نازل کند، پس نوح علیه السّلام یاران خود را از آن قضیه آگاه کرد، و آنان سه دسته شدند: دسته‏اى از دین برگشتند و دسته‏اى دیگر نفاق ورزیدند و دسته‏اى با نوح پا بر جا ماندند، نوح نیز آن دستور را اجرا کرد تا آنگاه که آن نخل رسید و میوه داد و نوح خود از آن میوه خورد و به یاران خود نیز خورانید آنان گفتند: اى پیامبر خدا آن وعده‏اى که به ما داده بودى وفا کن، پس نوح پروردگار خود را خواند، خداوند به او وحى فرمود که آن نهال را براى بار سوم بکارد، تا هنگامى که آن درخت رسید و بارور شد قوم او را هلاک کند، نوح آن را به یاران خود خبر داد، پس آن دو دسته که مانده بودند خود سه دسته شدند:

یک دسته از دین برگشتند و فرقه‏اى منافق شدند و یک دسته با نوح پا برجا باقى ماندند، تا آنکه نوح ده بار این عمل را تکرار کرد و خداوند با یاران نوح که با او باقى مانده بودند همچنان رفتار مى‏کرد و هر دسته‏اى به همان ترتیب به سه دسته تقسیم مى‏شد، چون بار دهم شد عدّه‏اى از یاران خاصّ و با ایمان نوح نزد او آمدند و گفتند: اى‏ پیامبر خدا آنچه به ما وعده دادى چه انجام دهى و چه انجام ندهى تو راستگو و پیامبر و فرستاده خدا هستى و ما در مورد تو شکّى نداریم هر چند با ما چنان رفتار کنى، آن حضرت فرمود: در آن هنگام که چنین گفتند خداوند به خاطر گفته نوح آنان را هلاک ساخت و خاصّان نوح را همراه او به کشتى در آورد و خداى تعالى پس از آنکه ایشان صافى و پاک شدند و تیرگى از آنان رفت نجاتشان داد و نوح را نیز با آنان نجات بخشید».(غیبت نعمانی ترجمه غفاری ص 400)


 

وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿۳۸ هود﴾
او مشغول ساختن کشتی بود و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‏گذشتند او را مسخره می‏کردند، (ولی نوح) گفت اگر ما را مسخره می‏کنید ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم کرد.


پایان بخش دوم/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد