حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

حقیقت نامه

حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند (ضرب المثل اسپانیائی)

نگاهی متفاوت به داستان نوح(ع) - بخش سوم

وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿هود 38﴾
و [نوح] کشتى را مى‏ساخت و هر بار که اشرافى از قومش بر او مى‏گذشتند او را مسخره مى‏کردند مى‏گفت اگر ما را مسخره مى‏کنید ما [نیز] شما را همان گونه که مسخره مى‏کنید مسخره خواهیم کرد.


در بعضی روایات اسلامی آمده که مدت 40 سال قبل از ظهور طوفان یک نوع بیماری به زنان قوم نوح سرایت کرد که دیگر از آنان بچه ای متولد نشد و این در واقع نوعی آمادگی و مقدمه برای طوفان و عذاب الهی بود. (تفسیر نمونه ذیل آیه هود 36)
نقل شده هنگامى که خدا تصمیم گرفت قوم نوح را هلاک کند بنوح وحى کرد: از درخت ساج تخته درست کند. موقعى که نوح آن تخته‏ ها را آماده کرد نمیدانست آنها را چه کند.
پس از این جریان جبرئیل آمد و شکل کشتى را به آن حضرت نشان داد.
یک تابوت با جبرئیل بود که حاوى یک صد و بیست و نه هزار (129000) میخ بود.
نوح کشتى را با آن میخها میخ کرد تا اینکه پنج عدد از آنها باقى ماند. وقتى دست خود را به یکى از آن میخهاى پنجگانه زد آنچنان نورانى شد که ستاره درخشنده‏اى در افق آسمان نورانى شود. حضرت نوح از این منظره همچنان متحیر ماند!! ناگاه آن میخ بزبان فصیح گفت: من بنام بهترین پیامبران یعنى حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله میباشم.
جبرئیل علیه السّلام نازل شد و حضرت نوح به او فرمود: این چه نوع میخى است که من نظیر آن را ندیده‏ام!؟
جبرئیل گفت: این میخ بنام سید انبیاء حضرت محمّد بن عبد اللَّه است. آن را در سمت راست جلو کشتى نصب کن.
سپس حضرت نوح علیه السّلام دست به میخ دومى زد و دید آن نیز درخشید و نورانى شد! نوح به جبرئیل گفت: این چه نوع میخى است؟ جبرئیل گفت: این نام برادر و پسر عمویش سید اوصیاه یعنى على بن ابى طالب علیه السّلام میباشد، آن را در طرف چپ جلو کشتى نصب کن. وقتى حضرت نوح دست به سومین میخ زد آن نیز نورانى و درخشنده شد! جبرئیل گفت: این بنام فاطمه اطهر است.
آن را پهلوى میخ پدرش نصب کن. هنگامى که حضرت نوح دست به میخ چهارم زد و آن نیز درخشید جبرئیل فرمود: این میخ بنام حسن است، آن را پهلوى میخ پدرش نصب کن. وقتى آن حضرت دست به پنجمین میخ زد و آن هم درخشید و نورانى گردید و یک رطوبتى داد، جبرئیل گفت: این میخ از امام حسین میباشد، آن را پهلوى میخ‏ پدرش نصب کن. حضرت نوح‏ بجبرئیل فرمود: این رطوبت چیست!؟ گفت: خون است.
 آنگاه جریان شهید شدن امام حسین علیه السّلام را براى نوح‏ شرح داد.
حضرت نوح پس از شنیدن این جریان کشندگان و ظلم‏کنندگان بر حسین و افرادى که آن حضرت را واگذار نمودند لعنت کرد. (زندگانی امام حسن(ع) ص 245) (آداب سفر در فرهنگ نیایش ص 270)


وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿قمر 13﴾
و او را بر [کشتى] تخته‏دار و میخ‏آجین سوار کردیم.

تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاء لِّمَن کَانَ کُفِرَ ﴿قمر 14﴾
کشتى زیر نظر ما روان بود [این] پاداش کسى بود که مورد انکار واقع شده بود.

 حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ ﴿40 هود﴾
تا آنگاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد فرمودیم در آن [کشتى] از هر حیوانى یک جفت با کسانت مگر کسى که قبلا در باره او سخن رفته است و کسانى که ایمان آورده‏اند حمل کن و با او جز [عده] اندکى ایمان نیاورده بودند.

در روایتی امیرالمومنین(ع) فرمود: هنگامی که تنور پیرزن فوران کرد. پیرزن به نوح(ع) خبر داد،نوح(ع) برخواست و با در پوشی تنور پوشاند و با مهر مخصوص خود آن را مهر کرد،آنگاه آب به برکت مهر آن حضرت ایستاد و گسترده نشد و نوح مومنان و حیوانات را داخل کشتی کردو به سراغ مهر خود رفت و آن را از تنور کرد که ناگهان ریزش آسمان و جوشش زمین شروع شد.(المیزان ذیل آیه 36 هود)


وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿هود 41﴾
و [نوح] گفت در آن سوار شوید به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.

در تفسیر المیزان آمده که منظور از آیه 41 هود این است که کشتی نوح رفتن و ایستادنش به نام خداوند بود. و نیز در روایت آمده؛ همین که کشتی خواست حرکت کند ،نوح گفت: بسم الله .آن کشتی به حرکت در آمد و وقتی خواست بر روی زمین قرار گیرد نیز گفت: بسم الله پس روی زمین قرار گرفت. (المیزان ذیل آیه هود 36)


در تفسیر نمونه آمده که کشتی نوح 1200 ذراع طول و 600 ذراع عرض داشت.(هر ذراع حدود نیم متر = از نوک انگشتان تا آرنج)

وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ ﴿42 هود﴾
و آن [کشتى] ایشان را در میان موجى کوه‏آسا مى‏برد و نوح پسرش را که در کنارى بود بانگ درداد اى پسرک من با ما سوار شو و با کافران مباش.

قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ﴿هود 43﴾
گفت به زودى به کوهى پناه مى‏جویم که مرا از آب در امان نگاه مى‏دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارنده‏اى نیست مگر کسى که [خدا بر او] رحم کند و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرق‏شدگان گردید.

وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿46 الذاریات﴾
و قوم نوح [نیز] پیش از آن [اقوام نامبرده همین گونه هلاک شدند] زیرا آنها مردمى نافرمان بودند.

فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ﴿عنکبوت 15﴾
و او را با کشتى ‏نشینان رهایی بخشیدیم و آن را براى جهانیان عبرتى قرار دادیم.

 از انس روایت شده که چون نوح سوار کشتی شد ابلیس نزدش آمد. نوح گفت: تو کیستی؟ گفت: من ابلیسم. فرمود: برای چه آمدی؟ گفت: آمدم تا از پروردگارت بپرسی آیا من توبه دارم؟ خداوند وحی کرد که توبه اش این است که به قبر آدم(ع) سجده کند. شیطان گفت: من به زنده ی او سجده نکردم چگونه به مرده اش سجده کنم؟(ترجمه کتاب السماء و العالم - بحار الانوار ج7 ص219)


برخی میگویند: کشتی نوح روز یازدهم رجب حرکت کرد و به مدت 6 ماه روی امواج آب روان بود و همه زمین را گردش کرد و در هیچ کجا توقف نکرد تا به مکه رسید. در آنجا هفت بار بر گرد خانه خدا طواف کرد چرا که آن خانه پر شکوه به خواست خدا بالاتر از زمین و بر روی آب قرار گرفته بود. آن گاه کشتی پس از طواف همچنان بر امواج آب ها پیش رفت تا در سرزمین موصل به کوه جودی رسید و روز دوازدهم محرم در آنجا لنگر انداخت. (مجمع البیان - هود 36)


با این مطلب اثبات میشود که ابراهیم(ع) خانه کعبه را نساخته ،چرا که ایشان پس از نوح(ع) به نوبت رسیدند و خانه ی کعبه در دوران نوح(ع) وجود داشته و میتوان اینگونه برداشت کرد که شاید ابراهیم خلیل الله به همراه اسماعیل نبی(ع) تنها کعبه را مرمت و تعمیر کردند.


امام صادق(ع) نیز فرمودند: در ماجرای حضرت نوح(ع) به جز خانه ی کعبه آب تمام دنیا را گرفت(تفسیر نور - هود 43)

روایت شده: وقتى حضرت نوح‏ علیه السّلام بر کشتى سوار شد و تمام دنیا را گردش کرد و عبورش بکربلا افتاد زمین کشتى او را گرفت. نوح‏ از غرق شدن خائف شد، لذا دعا کرد و گفت:
پروردگارا! من کلیه زمین را گردیدم و دچار یک چنین جزع و فزعى که در این زمین گردیدم نشدم!! جبرئیل نازل شد و گفت: یا نوح! حسین که سبط خاتم الأنبیاء و پسر خاتم الاوصیاء است در این موضع شهید خواهد شد.
نوح گفت: قاتل حسین کیست؟ فرمود: همان کسى است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد.
حضرت نوح چهار مرتبه قاتل امام حسین را لعنت کرد، آنگاه کشتى حرکت نمود تا بر سر جودى استقرار یافت.(زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام، ص: 257)


وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِی مُنزَلًا مُّبَارَکًا وَأَنتَ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ ﴿مومنون 29﴾
و بگو پروردگارا مرا در جایى پربرکت فرود آور [که] تو نیکترین مهمان‏نوازانى.

وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءکِ وَیَا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاء وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿44 هود﴾
و گفته شد اى زمین آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى کن و آب فرو کاست و فرمان گزارده شده و [کشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد دور باد قوم ستمکار.


شیخ صدوق در کتاب عیون به سند خود از عبدالسلام بن صالح هروی روایت کرده که امام رضا (ع) فرمودند: وقتی کشتی به زمین نشست نوح و فرزندانش و مومنین که با او در کشتی بودند جمعا 80 نفر میشدند. به همین دلیل نوح(ع) در همان جایی که کشتی فرود آمده بود قریه ای بنا نمود و نام آن را ثمانین(هشتاد) گذاشت.(المیزان هود 36)

ابراهیم بن ابی العلاء از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع)(تشکیک از المیزان) نقل کرده ایشان فرمودند: وقتی خدای تعالی فرمود: ای زمین آبت را فرو بر. زمین با خود گفت: مامور شدم تنها آب خودم را فرو برم و آب آسمان را نه. پس آب خود را فرو برد و باقی آب که برای آسمان بود در اطراف زمین به صورت اقیانوس باقی ماند.(المیزان-هود 36)


همان طور که در آیه ی 44 سوره ی هود خداوند بدان اشاره کرده کشتی نوح بر کوهی به نام جودی پهلو گرفت.

برخی گفته اند این کوه در دیار "بکر" که سرزمینی ست در موصل و متصل است به کوه های ارمینیه که تورات آن کوه ها را جبال آرارات نامیده؛واقع شده است.صاحب قاموس گفته: جودی کوهی ست در جزیره ای که کشتی نوح در آن جای گرفت این کوه در تورات به نام آرارات شناخته میشود.(المیزان هود 36)

در مورد این کوه در بخش پایانی مقاله حرف های جالبی برای گفتن داریم.

پایان بخش سوم /

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد