نگاهی متفاوت به داستان نوح(ع) - بخش چهارم

در قسمت های قبلی حدود 80 درصد مطالب را ذکر کردیم ،در این بخش به موضوع حیوانات خواهیم پرداخت.


گناه حیوانات چه بود؟

برخی میگویند : به فرض اینکه قوم نوح به خاطر گناه هایی که مرتکب شدند مستحق عذاب الهی بودند،گناه حیوانات در این ماجرا چه بود،چرا آنان باید قربانی سرکشی قوم نوح(ع) میشدند؟
برای پاسخ باید بگوییم که اولا اعتراض به خداوند از بدترین کفرهاست و گناهی کبیره است. خداوند مالک هستی ست و اوست که حاکم و ولی تمام موجودات است،اوست که می آفریند و میمیراند و اوست که روزی میدهد و باز گشت همه به سوی اوست. پس کسی حق ندارد بگوید که خداوند به چه حقی و به چه جرمی حیوانات دوران نوح(ع) را غرق کرده است. آیا اگر کودکی چند ساله به همراه والدین خویش در تصادفی جان دهد باید بگوییم خداوند آنها را به خاطر گناهشان از بین برده و یا بگوییم کودک به خاطر گناه پدر و مادر مجازات شده و جانش گرفته شده! خیر،در دوران نوح نیز هدف انتقام گیری از همه موجودات و تر و خشک را با هم سوزاندن نبود. بلکه آنان که تحت اختیار پروردگار بودند و بنا بر قضا و قدر از هرکدام جفتی در کشتی سوار شدند و بقیه نابود گشتند.

هنگامی که نوح کشتی را ساخت ،خدا به او دستور داد تا به زبان سریانی همه حیوانات را ندا دهد،با ندای نوح نبی(ع) همه گرد آمدند و آن حضرت از هر حیوانی جز موش و گربه ،یک جفت به صورت نر و ماده به کشتی آورد. هنگامی که حیوانات از سرگین چارپایان به نوح شکایت کردند،حضرت خوک را خواست و دست بر پیشانی آن حیوان کشید که به ناگاه عطسه ای نمود و یک جفت موش از بینی خوک افتاد و از آن دو موش های بسیاری پدید آمدند،به گونه ای که پس از مدتی حیوانات از شمار بسیار آنان به پیامبر خدا شکایت کردند. آن حضرت برای رفع مشکل شیر را خواست و با دست کشیدن بر پیشانی اش یک جفت گربه از بینی شیر افتاد و با خوردن فزونی موش ها تعادل و توازن در کشتی پدید آمد(مجمع البیان هود 36)

نقل است که مردی از اهل شام از امیرالمومنین علی(ع) پرسید: چرا گاو نر چشم به زیر دارد و به آسمان نگاه نمیکند؟
علی(ع) فرمود: از شرم خدا،چرا که قوم موسی گوساله پرستیدند و گاو از این موضوع سخت نزد خداوند شرمگین و ناراحت است.
پرسید: چرا بز دمش کج است و به سمت بالاست و عورتش پیداست؟ و چرا میش عورتش پوشیده و پنهان است؟
علی بن ابی طالب فرمود: چون بز به هنگام ورود به کشتی نوح(ع) نافرمانی کرد و نوح او را کشید و دمش شکست و کج شد و خداوند به سبب نافرمانی اش عورتش را آشکار نمود و اما میش عورتش پوشیده است چرا که فرمانبردار نوح بود و زود به کشتی آمد و نوح به دنبال و دمش دستی و کشید و به برکت آن دنبه اش استوار گردید.(در برخی روایات به جای میش،گوسفند ذکر شده)(ترجمه کتاب السماء و العالم - بحارالانوار ج8 ص103)

در روایتی آمده که علت اینکه کلاغ نحس و شوم است،این است که نوح(ع) او را فرستاد تا از خشکی اطراف بعد از خشکی اطراف بعد از طوفان خبر آورد،اما او رفت و بر نگشت. نوح نبی(ع) کبوتر را فرستاد و او رفت و بازگشت و گزارش را به نوح(ع) داد. به همین دلیل به کلاغ شومی رسید و به کبوتر برکت و رزق.(السماء و العالم - بحارالانوار ج8 ص186)

و نیز روایت است از رسول الله(ص) که فرمود: مار و موش و کلاغ فاسق اند،چرا که میخواستند ریسمان کشتی نوح را پاره کنند.(السماء و العالم - بحار الانوار ج8 ص188)

نقل است که چون نوح(ع) هر آنچه که میباست را در کشتی وارد کرد،کژدم(عقرب) آمد و گفت: ای پیغمبر خدا مرا هم با خود ببر .نوح گفت: نه تو مردم را میگزی و آنان را می آزاری. گفت: نه تو مرا با خود ببر،من خدا را تضمین دهم که هر آنکه امشب بر تو صلوات فرستند نگزم.(در المنثور ج4 ص 330)

از وهب بن منبه نقل است که چون نوح فرمان یافت که از هر چه جفتی بار کشتی کند،گفت: خداوندا چه کنم با شیر و گاو .با گرگ و گوسفند ؟ خداوند فرمود: چه کسی آنان را با هم دشمن نموده؟ نوح گفت: پروردگارا تو. خداوند فرمود: پس خودم آنان را با هم مهربان میکنم.(درالمنثور ج3 ص328)(السماء و العالم -بحار الانوار ج8 ص 290)

پایان بخش چهارم /